روانپریشی ممکن است نه با توهم، بلکه با تغییرات حرکتی خفیفی مانند کاهش قدرت گرفتن دست آغاز شود. مطالعهای جدید نشان میدهد افرادی که در مراحل اولیه روانپریشی دچار ضعف در قدرت دست هستند، دچار اختلال در ارتباطات مغزی نیز میباشند؛ بهویژه در شبکههایی که هم حرکت و هم شناخت را کنترل میکنند.
این تغییرات نواحیای مانند قشر قدامی سینگولیت، قشر حسی-حرکتی و مخچه را تحت تأثیر قرار میدهد، که میتواند راهی سادهتر برای شناسایی و درک بهتر روانپریشی فراهم کند. این یافتهها مسیر را برای مداخلات جدیدی هموار میسازد؛ از تحریک مغزی (TMS) گرفته تا تمرینات جسمی، که ممکن است به تقویت این مسیرهای عصبی و بهبود سلامت روان منجر شود.
نکات کلیدی:
-
نشانههای حرکتی: ضعف قدرت دست در روانپریشی اولیه با کاهش ارتباطات مغزی مرتبط است.
-
اهداف مغزی: اختلال در ارتباطات “شبکه حالت پیشفرض مغز” ممکن است در بروز علائم حرکتی و ذهنی نقش داشته باشد.
-
مداخلات جدید: درمانهایی مانند تحریک مغزی (TMS) یا تمرینات حرکتی میتوانند عملکرد مغز و وضعیت روانی را بهبود دهند.
روانپریشی اغلب نه با اختلالات بارز ذهنی مانند توهم یا افکار پارانویید، بلکه با اختلالاتی در حرکت بدن آغاز میشود. برای پژوهشگرانی مانند الکساندرا موسا-توکس، استادیار دانشگاه ایندیانا در دپارتمان روانشناسی و علوم مغز، این اختلالات حرکتی سرنخهای مهمی درباره ماهیت روانپریشی ارائه میدهند.
در یک مطالعه جدید که در تاریخ ۲۵ ژوئن در نشریه روانپزشکی آمریکا منتشر شد، موسا-توکس (نویسنده ارشد) و هدر برل وارد (نویسنده اول)، استادیار روانپزشکی در مرکز پزشکی دانشگاه وندربیلت، به بررسی یکی از تواناییهای حرکتی، قدرت گرفتن دست (Grip Strength) پرداختهاند؛ تا سازوکار ارتباط بین اختلالات حرکتی و روانپریشی را کشف کنند.

موسا-توکس میگوید:
«قدرت ضعیف دست با بسیاری از پیامدهای منفی در افراد مختلف مرتبط بوده است: رفاه کمتر، خطر مرگ بالاتر، عملکرد روزانه ضعیف و کیفیت زندگی پایین.»
او ادامه میدهد:
«بهنظر میرسد قدرت دست، شاخصی کلی از این باشد که اوضاع در بدن و ذهن خوب پیش نمیرود. اما این موضوع تاکنون بهخوبی از منظر عملکرد مغز یا روانپریشی اولیه بررسی نشده بود. مطالعه ما به این موضوع میپردازد که چگونه قدرت گرفتن دست میتواند نشانهای مهم از سلامت مغزی و روانی در مراحل ابتدایی روانپریشی باشد.»
این اولین مطالعهای است که نشان میدهد قدرت دست و سطح کلی رفاه ممکن است الگوهای مشترکی از اتصال عملکردی در وضعیت استراحت مغز (Resting-State Functional Connectivity) داشته باشند؛ معیاری از عملکرد شبکههای مغزی که میتواند کلید درک روانپریشی باشد.
از طریق یک تحلیل جدید تصویربرداری مغزی، موسا-توکس و همکارانش نشان میدهند که شبکههای مغزی مرتبط با عملکرد حرکتی و شناختی، نقش مهمی در قدرت گرفتن و همچنین سلامت روانی دارند. این یافتهها پایهای را برای مداخلاتی فراهم میکند که بتوانند عملکرد و رفاه روانی را در مراحل اولیه روانپریشی بهبود ببخشند.
توضیحی یکپارچه درباره مدارهای مغزی
دادههای این مطالعه از پروژه اتصال مغزی انسان برای روانپریشی زودهنگام (Human Connectome Project for Early Psychosis) به دست آمده که یک ابتکار علمی بزرگ بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ در چندین مرکز مختلف، از جمله دانشکده پزشکی دانشگاه ایندیانا (IU School of Medicine)، اجرا شده است. در این مطالعه، ۸۹ نفر در پنج سال نخست ابتلا به روانپریشی و ۵۱ فرد سالم که کاهش تواناییهای حرکتی آنها به دلیل سن یا دارو منتفی بود، مورد بررسی قرار گرفتند.

تحلیلها نشان داد که شرکتکنندگان مبتلا به روانپریشی زودهنگام، در مقایسه با افراد سالم، قدرت دستفشاری (grip strength) و نمرات سلامت روانی-جسمی پایینتری داشتند. این شاخصها با سه ناحیه کلیدی مغز مرتبط بودند: قشر کمربندی پیشین (anterior cingulate cortex)، قشر حسیحرکتی (sensorimotor cortex) و مخچه (cerebellum)؛ که همگی با شبکه حالت پیشفرض (default mode network) مغز در ارتباط هستند. یافتهها نشان دادند که قدرت دستفشاری بالاتر و سلامت روانی-جسمی بهتر، با اتصال قویتر بین این نواحی و شبکه پیشفرض مغز ارتباط دارد.
شناسایی اهداف مغزی برای درمانهای نوین
دکتر وارد در اینباره گفت:
«یافتههای ما بسیار هیجانانگیز هستند، زیرا اهداف مغزی بالقوهای را برای درمانهای نوین روانپریشی شناسایی کردهایم.»
برای مثال، هر دو پژوهشگر به پتانسیل چشمگیر تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال (TMS) اشاره کردهاند. اگر در روانپریشی ارتباط بین بخشهای شبکه پیشفرض مغز ضعیف باشد، TMS ابزاری غیرتهاجمی است که میتواند بهطور مستقیم این ارتباط را تقویت کند. علاوه بر آن، تمرینهای حرکتی و ورزشی نیز بهعنوان راهی غیرمستقیم برای تقویت شبکههای مغزی، میتوانند بهعنوان راهبردی امیدبخش برای بهبود عملکرد مغز و افزایش سلامت روانی در افراد مبتلا به روانپریشی در نظر گرفته شوند.

دکتر موسا-توکس توضیح میدهد:
«قدرت دست و سایر عملکردهای حرکتی بهراحتی قابل ارزیابی هستند و نسبت به آزمونهای پیچیدهای که معمولاً برای مطالعه روانپریشی استفاده میشوند، تفسیر سادهتری دارند. کار ما نشان میدهد که این معیارهای بهظاهر ساده، میتوانند به ما در درک اختلالات نهتنها در سیستم حرکتی، بلکه در کل شبکههای پیچیده مغزی که علائم روانپریشی از آنها ناشی میشوند، کمک کنند.»
او یک مثال ساده برای درک بهتر موضوع ارائه میدهد:
«اگر روانپریشی را به خانهای در حال آتشسوزی تشبیه کنیم، توهمها و هذیانها در واقع دود این آتش هستند. در آتشسوزی، هدف، دود نیست، بلکه منبع آتش است. با این حال، در درمان روانپریشی، ما اغلب به جای هدف قرار دادن منبع آتش، فقط با دود مقابله میکنیم. اختلالات حرکتی به ما کمک میکنند تا منبع آتش و مسیر گسترش آن را بهتر شناسایی کنیم. این علائم از نظر بنیادی مهمتر هستند، چون راحتتر میتوان آنها را به سایر اختلالات مغزی ارتباط داد.»
با این مطالعه جدید، پژوهشگران به منبع آتش نزدیکتر شدهاند. آنها با ترسیم خطی مستقیم بین عملکرد حرکتی و سلامت روان از قدرت دستفشاری و سطح رفاه روانی گرفته تا الگوهای اتصال مغزی مرتبط با روانپریشی در حال ترسیم مسیرهای تازهای برای درک و درمان این اختلال پیچیده هستند.
منبع خبر : neurosciencenews.com
نظرات کاربران